هر آدم عاقل و معتدلی اگر به منبع اولیه اخبار دقت میکرد متوجه میشد که قضیه بودار است و قابل استناد نیست. یا اینکه سکوت و کمی تامل کردن حداقل کاری بود تا روشنتر شدن ابعاد ماجرا باید صورت میگرفت. اما متاسفانه خبر گنگ و مبهم برخی رسانههای نشاندار داخلی و خارجی باعث شد تا خیلی از رسانههای کشور پرداختن به موضوع تیراندازی یک مداح را در صدر اخبار خود قرار دهند.
در همان روزهایی که این رسانهها دور گرفته بودند و هر روز «ابعاد تازهای» از ماجرا را افشا میکردند هم میشد با کنار هم قرار دادن این «ابعاد تازه» به تناقضهای شگفت انگیزی دست یافت. اما متاسفانه هیچکدام از این اتفاقها نیفتاد تا خبری مغشوش درباره یک مداح بهانه مناسبی شود جهت انواع هتاکیها به ساحت اباعبدالله و هیئات عزاداری، که با یک جستجوی ساده در فضای مجازی میتوان موج تخریب و جسارتهای صورت گرفته را دریافت.
اما همانطور که رجانیوز نسبت به تناقضات موجود در این اخبار اشاره کرده بود، سخنان سخنگوی قوه قضائیه هم گوشه دیگری از این ضد و نقیض گوییها را برملا کرد.(اینجا)
محسنی اژهای در نشست خبری اخیر خود با خبرنگاران گفت: متأسفانه در جریان پرونده تیراندازی منتسب به یکی از مداحان تهرانی رسانهها مطالبی را نوشتند که عمدتاً درست نبود.
قطعا یکی از این دست اخبار نادرست مطلبی بود که روزنامه اعتماد منتشر کرد و مدعی شد که حاصل گفتگوی خبرنگارش با شاکی پرونده و مضروب ماجراست. اگرچه با مطالعه دقیق همان گفتگو هم میشد به برخی تناقضات موجود در آن و بخشهای غیر قابل باورش پی برد، اما روایتی که محسنی اژهای از ماجرا ارائه داده است بر کذب بودن آن گفتگو صحه میگذارد.
روزنامه اعتماد از قول شاکی نوشته بود: من با خودروام یک لحظه سبقت گرفتم و بعد دوباره کنار آمدم. نمیدانم در ذهن آقای کریمی چه گذشت و چرا احساس خطر کردند که به ما شلیک کردند. البته من ابتدا متوجه شلیک نشدم؛ کمی که از صدای عجیبی که شنیده شد گذشت و ما مسافتی را همچنان ادامه میدادیم که ایشان چراغ زدند و ما هم به کنار اتوبان آمدیم و توقف کردیم.
اما در روایت دادستان آمده است: شاکی پرونده مدعی شد که در داخل تونل سبقت میگیرد و این در حالی است که پس از این سبقت خودروی آقای کریمی برای وی چراغ میزند و این فرد هم از خط وسط به خط کناری منتقل میشود. شاکی میگوید پس از این اقدام صدای چند تیر میشنود که یکی از این تیرها به خودرو اصابت کرده است.
روزنامه اعتماد از قول شاکی نوشته بود: ما همان شب شکایت کردیم. چند روز بعد هم موضوع خبری شد. فردای حادثه به همراه پرونده به دادسرای پل رومی رفتیم و پرونده در دستگاه قضایی تشکیل شد.
اما دادستان درباره زمان شکایت میگوید: شاکی ادامه میدهد که فردای روز حادثه تنی چند از دوستانش به وی میگویند از آنجا که ماشینت تیر خورده نمیتوانی آن را بفروشی و درست کنی به همین دلیل شاکی به پلیس مراجعه کرد.
اعتماد نوشته: ایشان(محمود کریمی) سوار یک ماشین شاسی بلند بودند که سمت جلو پسرشان نشسته بودند و صندلی عقب هم دو خانم نشسته بودند.
دادستان اما درباره سرنشینان خودرو چیز دیگری گفته است: فردی که همراه آقای کریمی بوده مدعی شده که اسلحه برای وی بوده و اجازه شلیک هم داشته است و از این فرد هم تحقیقاتی به عمل آمده است.
اینها فقط چند نمونه از تناقضات گفتگویی است که به سرعت در فضای مجازی تکثیر شد. حالا اگر همه مطالب منتشر شده از ابتدا در رسانههای مختلف را با شرحی که دادستان ارائه داد (و حتی با خودشان!) مقایسه کنیم تناقضات عجیب و غریب دیگری هم مشاهده میکنیم.
اما همانطور که در مطلبی دیگر گفته شده بود قصد رسانههای ضد انقلاب داخلی و خارجی از مطرح کردن این موضوع و پر و بال دادن به ماجرا اصلا رسیدن به حقیقت امر نبود. آنها بدنبال ایجاد فضایی مناسب بودند تا بتوانند در لوای آن خط تخریبی خود علیه یکی از ریشهدارترین باورهای مردم ایران را هدف قرار دهند. و برای نیل به این هدف هرچه ماجرا داغتر میشد، شایعات دامن میگرفت و روایتهای جور و واجور منتشر میشد به نفع آنها بود.
حال که طبق گفتههای دادستان مشخص شده است بخش اعظمی از روایت این دست رسانهها دروغ بوده است و همین قصهپردازیهای کذب زمینه را برای هتک حرمت ساحت حسینی مهیا ساخته، مدعی العموم باید ورود کرده و از مداحی که آبرویش مورد جسارت قرار گرفت اعاده حیثیت کند. از این مهمتر اعاده حیثیت از ساحت هیئات حسینی و عزاداران است. تا کی قرار است هر از گاهی یکی از چهرههای دارای پایگاه اجتماعی میان مردم حزب اللهی ایران مورد جسارت قرار بگیرند و بعد که مشخص شد قضیه کذب است، همه چیز تمام شود تا دفعه بعد که نوبت به فردی جدید برسد؟
دادستان کل کشور گفته است «در حال حاضر هنوز قرار نهایی برای این پرونده صادر نشده است اما با توجه به تحقیقاتی که انجام شده به زودی قرار صادر میشود.» و همچنین افزوده «به طور قطع پس از انجام تحقیقات اگر ضرورت داشته باشد از جنبه عمومی هم مورد رسیدگی قرار میگیرد.»
این سخنی حق و خواسته همه مردم است. همه علاقه دارند این ماجرا تا انتها پیگیری شده و هر کدام از طرفین که ظلم و خلافی مرتکب شده طبق قانون مجازات شود، اما تکلیف رسانههایی که در آتش این اخبار مغشوش دمیدند و با انتشار روزانه خبرهای ضد و نقیض بر شایعات دامن زدند تا زمینه برای انتشار انواع طرح و کاریکاتورهای توهین آمیز به عزادارن حسینی مهیا شود چه خواهد بود؟ آیا مدعی العموم پیگیری این مهم را هم در دستور کار قرار خواهد داد؟ و از آن مهمتر اینکه آیا این ماجرا هم عبرتی برای برای برخی رسانهها وافراد ارزشی خواهد شد که بار دیگر در دام این رسانههای فاسق نیفتند و چشم و گوش بسته در پازل آنها بازی نکنند؟!
روایتی از ضد و نقیضگوییهای رسانه برای تخریب مداح محبوب/ لطفاً از عزاداران و هیئات عزاداری اعاده حیثیت کنید.